کد مطلب:106431 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:168

خطبه 046-در راه شام











[صفحه 259]

از سخنان آن حضرت (ع) است كه هنگام حركت به سوی شام ایراد فرموده است و عثاء السفر: مشقت و سختی راه. این لغت در اصل برای مكانی كه به دلیل رملی بودنش و فرو رفتن پا در آن ایجاد زحمت می كند، وضع گردیده است. كابه: حزن و اندوه. بار خدایا از رنج و زحمت سفر و از اندوه بازگشت، از چشم زخمهایی كه برای خانواده، مال و فرزندان پیش می آید به تو پناه می برم، زیرا تنها تویی كه در سفر همراه مسافر و در وطن جانشین و سرپرست خانواده وی هستی جز تو كسی دارای این ویژگی نیست كه در سفر همراه مسافر و در وطن محافظ خانواده اش باشد. چه این كه نظارت كننده بر خانواده نمی تواند همراه مسافر باشد و همراه نمی تواند جانشین باشد. تویی كه هر دو سمت را یكجا داری. روایت شده است هنگامی كه امیرالمومنین (ع) برای جنگ با معاویه پا در ركاب می نهاد این دعا را خواند. این دعا مشتمل بر دو امر به شرح زیر است: 1- پناه بردن به خدا برای نجات یافتن از مشكلاتی كه در رفتن و بازگشتن از سفر متوجه انسان می شود. 2- پناه بردن به خدا از خطراتی كه متوجه احوال مهم نفسانی شده، سرگرمی و پرداختن به امور جسمانی و باز ماندن از عبادت خداوند را به دنبال دارد. هموا

ره چنین است كه در آغاز خطر بزرگ متوجه حالات نفسانی می شود، سپس به خانواده، مال و فرزندان سرایت می كند. امام (ع) پس از التجا به درگاه حق، اقرار می كنند كه عنایت خداوند همگان را فرا گرفته و توجه و همراهی لطف او از كسی دریغ نشده است. آیه كریمه قرآن گویای این حقیقت است: و هو معكم اینما كنتم هر كجا باشید خدا با شماست خداوند همراه ماست مصاحب و رفیق است رفاقت توجه دقیق به امور دوست را می طلبد خداوند در خانواده جانشین انسان است، جانشینی كسی بودن طلب می كند كه از خانه و اموال شخص غایب در برابر چیزهایی كه موجب ضرر و زیان آنها باشد محافظت شود. در سفر همراه مسافر بودن، و در حضر جانشینی او، ایجاب می كرده است كه حضرت جمع میان این دو حكم كند: جانشینی و همراهی بدین سبب فرموده اند: خداوندا غیر از تو نمی تواند بین این دو امر را جمع كند بدین دلیل كه ذات مقدس حق از جهت داشتن و جسمیت پاك و منزه است. اجتماع این دو حالت برای اجسام محال است. زیرا یك شی ء جسمانی نمی تواند در آن واحد هم در سفر و هم در حضر باشد. برای توضیح بیشتر این مطلب فرموده اند: جانشین قادر به همسفری نبوده و همراه قادر به جانشینی نیست. درباره كلام حضرت كه تنها خدا

وند می تواند همراه مسافر در سفر و جانشین مسافر در خانه باشد اگر اعتراضی شود كه این وقتی به جا و بمورد است كه بگوییم هر چیز بی جهتی، واجب الوجود است، هر چند این نظریه را گفته اند، دلیل صحت این موضوع بطور مطلق چیست؟ در پاسخ می گوییم به هر صورت حصر صحیح است، زیرا بر فرض این كه ثابت شود امور مجرد از جسمانیت و جهت، سوای خداوند وجود دارند. اما آنچه كه ذاتا شایسته چنین جامعیتی باشد، حق تعالی است، امور دیگر با لذات چنین نیستند، ما حصر را بر همین استحقاق و اولویت حمل می كنیم. درباره فایده دعا و دلیل مقبولیت آن، در ذهن بعضی افراد شبهه ای ایجاد شده كه ذیلا به رفع آن شبه پرداخته ابتدا اصل شبهه را توضیح می دهیم. گفته اند: برای خداوند به اجابت رسیدن دعا و نرسیدن آن معلوم و آشكار است با توجه به این حقیقت فایده ای بر دعا كردن مترتب نیست، زیرا آنچه وقوعوش مقرر باشد حتما انجام می شود و آنچه عدم انجامش مقرر باشد حتما انجام نمی شود. در پاسخ این توهم و یا شبهه می گوییم: هر چیزی كه وجود یابد یا از بین برود دایر مدار شرایط و اسبابی است كه امكان و یا عدم امكان آن را ایجاب می كند و بدون آن اسباب و شرایط تحقق پیدا نمی كند. با توجه به

این موضوع دعا جز و اموری است كه ما از خداوند طلب می كنیم. نتیجه تحقق یافتن متعلق دعا و یا عدم آن كه همان اسباب و علل اول باشند، هر چند برای خداوند معلوم است اما خداوند، خود رابط میان سبب و مسبب را مقدر كرده و سبب وجود شی را دعا قرار داده، چنان كه سبب بهبود یافتن بیمار را، دوا، قرار داده، و اگر مریض دوا نخورد خوب نمی شود. سبب اجابت دعا به گفته دانشمندان، فراهم ساختن اسباب آن است بنابراین لازم است، انسان آنچه می خواهد و یكی از اسباب اجابت آن دعاست فراهم كند، بقیه اسباب را خداوند متعال، بنابر اقتضای تقدیر و قضا آماده می سازد. بنابراین به منظور تهیه كردن اسباب، دعا واجب و انتظار اجابت نیز واجب است. آمادگی برای دعا تحقیقا زمینه را برای اجابت فراهم می كند. دعای كامل و انجام كاری كه برای آن دعا می شود. هر دو معلول علت واحدی مثلا نیازمندی هستند، و گاهی هر كدام برای دیگری می تواند علت باشد. پس از رفع شبهه اول، توهم دیگری كه در مورد دعا شده این است كه: چگونه امور آسمانی از دعای ما متاثر می شود؟ بدین طریق كه ما دعا كنیم و به اجابت رسد. این تصور باطلی است، زیرا دعا معلول است و نمی تواند در علت خود اثر بگذارد. بنابراین،

دعای دعا كننده اجابت نمی شود، هر چند به تصور دعا كننده امری كه برای انجام گرفتن آن دعا می كند، مفید باشد. با توجه به توضیح فوق، علت عدم اجابت دعا این است كه انجام یافتن خواست دعا كننده هر چند بر حسب نظام كل مفید باشد، اما مطابق مقصود وی دارای منفعت و سود نیست، بدین دلیل است كه اجابت دعا به تاخیر می افتد و یا اصلا اجابت نمی شود. به هر حال عدم اجابت دعا به لحاظ نبودن شرطی از شرایط خواست به هنگام دعاست. توضیح آن كه: نتیجه دعا یا بر حسب خواست دعا كننده، و یا مطابق نظام كل، مفید نیست، بنابراین دعا مورد اجابت قرار نمی گیرد. برای روشن شدن این توهم باید دانست كه نفس وارسته به هنگام دعا از آغاز نیرویی بدان اضافه می شود كه در عناصر موثر واقع شود، و عناصر هم چنان قرار داده شده اند، كه نفس می تواند در آنها اثر كند و این خود اجابت دعاست. نشانه این تاثیرپذیری عناصر بدن خود ماست. بسیار اتفاق افتاده كه ما چیزی را تصور كرده درباره آن اندیشیده ایم و بدن ما نیز بررحسب آنچه نفس اقتضا داشته، تغییر كرده است یعنی تاثیر روح بر جسم و از این مهمتر گاهی نفس و روان در غیر بدن خود تاثیر می كند و گاهی حتی در نفس دیگری تاثیر كرده و آن را

تحت الشعاع قرار می دهد ما بدین مقدمات قبلا اشاره كردیم. گاهی خداوند به لحاظ نفس و روحانیتی كه بدان خدا را می خوانی، در صورتی كه خواست انسان بر حسب نظام كل سودمند باشد، دعای ما را مستجاب می كند. از پاسخ چنین فهمیده شد كه اولا دعا خود تاثیر نفسانی دارد و نفس می تواند در بدن انسان و كارهایی كه به بدن تعلق داشته باشد اثر بگذارد. مضافا بر این دعا اگر مطابق نظام كل برای انسان مفید باشد برآورده خواهد شد. و توهم این كه چون یكی از شرایط در مورد دعا منتفی است اجابت نمی شود، صحیح نیست


صفحه 259.